|
«بسم الله الرحمن الرحیم»
نویسنده مقاله: عمادطیبی اسلام چیست؟ نام یک دین یک مکتب یک تفکر اصلی ترین نشانه یک مکتب است. اسم هر مکتب یا تفکر اون نقطه تمایز و اون تفکر اصلی یک مکتب رو نشون میده. اصولا اسامی مکاتبی که میشنویم یا اسم پایه گذار اون مکتب گرفته شده یا نام همون شاخصه و تفکر اصلی است. مثلا مکاتب بر مبنای اسم میگوییم مارکسیسم که از اسم مارکس فیلسوف روسی گرفته شده.لنینیسم از اسم لنین و بر مبنای اون شاخصه اصلی مثلا ماتریالیسم(ماده گرا) material که یعنی ماده یعنی اون مکتبی که همه چیز رو بر مبنای ماده و با نگاه مادی تفصیر میکنه. یا امانیسم(انسان گرایی) مکتبی است که همه چیز رو بر مبنای شخصی انسان و تمام تمایلات او چه خوب چه بد تفسیر میکنه و انسان رو حاکم هستی میدونه. یا میگیم ملی گرا یعنی مکتبی که ملیت رو اصل اساسی میدونه اندیشه پیروان این مکتب ملیت و کشور و به عبارتی نژاد است. و اما اسلام چیست؟ مکاتب رو عموما میتوان به 2دسته تقسیم کرد. 1- مکاتب الهی 2- مکاتب بشری مکاتب الهی مکاتب معتقد به وحی هستند و اصول تفکری خود را بر مبنای وحی تفسیر میکنند. البته در مکاتب الهی اعتقاد بر این است که عقل صحیح بشری وحی را لازم میشمارد.و آن مبانی که از وحی میگیرد را مورد تایید عقل و فطرت میداند و در واقع وحی را وسیله بیداری و راهنمایی فکر بشر میداند. مکاتب بشری مکاتب تولیدی فکر بشر هستند بدون قبول وحی و تنها با تکیه بر فکر. این مکاتب بشری برخلاف مکاتب الهی تعداد زیاد و تفکرات متناقض و متفاوتی را شامل میشوند. مکتب اسلام یک مکتب الهی است. میخواهیم بدانیم آن نام و نشانه اصلی اسلام چیست. اسلام از ریشه سلم بر وزن افعال. در واقع یعنی تسلیم بودن کاملا مترادف با همان چیزی که ما مگوییم عبودیت. یعنی تسلیم خدا بودن دین خدا را تمام و کمال پذیرفتن و اطاعت کردن. اگر خدا را با تمام صفات نیک اش پذیرفتیم تمام فرمان های او را بپذیریم پیامبرش را بپذیریم کسی را که ولی قرار داده بپذیریم قبول کنیم روز رستاخیزی وجود دارد به او اطمینان داشته باشیم و ایمان بیاوریم. این شعار اصلی اسلام است عبودیت. در قرآن کریم دین خدا را یعنی مکتب الهی را یک دین واحد معرفی میکند یعنی اسلام. همانا دین نزد خدا فقط اسلام است. یعنی دینی که نوح ارائه کرد اسلام بود همچنین ابراهیم و موسی و عیسی و محمد سلام الله علیهم البته این نکته اساسی است که هر وقت پیامبری با شریعتی نو میامد معنی آن بود که آنچه از دین قبل به عنوان دین و مکتب الهی معرفی میشد دیگر اسلام نبود بلکه اسلام تحریف شده بود. مثلا وقتی عیسی(ع) آمد دین او در حقیقت اسلام ناب بود اما آنچه از شریعت موسی(ع) مانده بود جز تحریفاتی از اسلام نبود. زمان محمد(ص) هم انچه از به اصطلاح مکاتب الهی گذشته مانده بود با آمدن این نسخه نو و خالص و ناب باطل بود و آنها هم قطعاتی تحریف شده از اسلام بودند. نکته ی جالبی هم در اینجا هست اینکه مسیحیان زمان پیامبر خیلی راحت تر و صادقانه تر به ایشان ایمان آوردند اما یهودیانی که ادعای انتظار منجی را در منطقه حجاز داشتند با بعثت پیامبر ایمان نیاوردند. ( سهولت ایمان مسیحیان را جواب نامه هرقل امپراطور مسیحی روم هجرت مسلمانان به حبشه سرزمین حاکم مسیحی حبشه و علمای مسیح منطقه حجاز و... میتوان فهمید. و همچنین در عدم ایمان یهودیان با جنگ های متعدد پیامبر اکرم(ص) با قبایل یهودی اطراف مدینه و توطئه های متعدد آن در طول حیات و بعد از وفات پیامبر اکرم(ص) میتوان متوجه شد) در واقع مسیحیان آن زمان آخرین نسخه الهی تا آن موقع یعنی شریعت عیسی را پذیرفتند در واقع به این معنی دین واحد اسلام آنها قبل از بعثت پیامبر مسلمان بودند. اما یهودیان خیر چون انها نبوت عیسی را قبول نکرده بودند و در واقع تسلین امر خدا نشده بودند. و با بعثت خاتم نبیین(ص) باز هم در برابر پیامبر خدا گردن فرازی کردند و نپذیرفتند. اما تحلیلی از زمان حال امام خمینی(ره) جمله معروفی دارند به نام اسلام ناب محمدی نه اسلام آمریکایی سوال اول این است آیا آخرین نسخه اسلام یعنی اسلام محمدی قابلیت تحریف دارد یا نه. مشخصا بله و همه علمای اسلام این را تایید میکنند که به عنوان تحریف معنوی نام برده میشود. البته تحریف لفظی یعنی تحریف قرآن به معنای کم یا زیاد شدن آن امکان ندارد این اتفاق هم از نظر عقل و هم از آیات خود قرآن برداشت میشود و تاکنون هم هیچ تحریفی از نظر لفظ صورت نگرفته. برخلاف تورات و انجیل که متون آنها علاوه بر تعبیر و تفسیر آنها هم دچار تحریف شد. اسلام آمریکایی هم همان معنای تحریف معنوی اسلام را دارد اسلامی که بر مبنای تفکرات نظام استکبار تفسیر میشود. اسلامی که همچون کلیسا فقط قوانین فردی اش گرفته شود و دیگر قوانین آن که اساسش را تشکیل میدهند کنار کذاشته شود مدیریت سیاست اخلاق اجتماعی امربه معروف و نهی از منکر آموزش فرهنگی تبلیغ و... تعطیل شود و فقط اعمال فردی آن مد نظر قرار گرفته شود. یا اسلام تحریف شده ای آنچه را که در بطن و حقیقت حرام است حلال کند و آنچه حلال است حرام. مثلا همجنس بازی را حلال و روشن فکری تلقی کند و جهاد در برابر ظالم زورگو و استکبار را حرام و حماقت و وحشی گری معرفی کند. ما به این اسلام آمریکایی(کلمه امریکا به این خاطر به کاربرده میشود که نشان استکبار جهانی است) میگوییم نه. اما امروزه واژه ی جدیدی را میشنویم که البته در گذشته هم به شکل های دیگری مطرح شده است. اسلام ایرانی! سخنگویان این تفکر میگویند به این خاطر میگوییم اسلام ایرانی که اسلام در ایران شکوفا شد مهد تمدن اسلامی ایران بود دانشمندان مطرح مسلمان ایرانی بودند. و حتی انقلاب اسلامی ایران رو هم نقطه عطفی در تجدید مکتب ایرانی و اسلام ایرانی میدانند. نکته اساسی این است اسلامی که در بطن و حقیقت خود جهانی است چه از نظر مکان و چه از نظر زمان و خود مخالف و مبارز نژادپرستی چه از نظر رنگ پوست چه از نظر ملیت و قوم و قبیله در اینجا محدود به ملیت خاص میشود. این صحبت کاملا از این جنبه شباهت با حرف اسلام عربی دارد که برخی به خاطر ظهور و انتشار اسلام از عربستان و عرب بودن پیامبراسلام و عربی بودن قرآن چیزی به نام اسلام عربی معرفی میکردند. صحبتی که کاملا واضح است تا چه حد با اسلام محمدی در تضاد است. این مکاتب که میخواهند اسلام را مقید به ملیت یا منطقه خاص کنند در واقع میخواهند اسلام را به عنوان ابزاری برای ملیت قرار دهند. و چهره ای تحریف شده از آن ارائه دهند. در احادیث بسیار در باب آخر زمان و ظهور مهدی(عج) آمده است که هنگامی که ظهور میکند میگویند او دین جدید آورده است. یعنی به حدی فضای قالب پر از اسلام تحریف شده است که گویا مهدی موعود دین جدیدی عرضه میکند در صورتی که او اسلام ناب محمدی را ارائه میکند. و احکام تعطیل شده آن را اجرا کرده و غبار از تحریفات آن بر میدارد. ان شاءالله که پیرو و تسلیم اسلام ناب محمدی باشیم و بگوییم فقط اسلام محمدی نه اسلام آمریکایی نه اسلام ایرانی! وسلام عمادطیبی
+ نوشته شده در یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۰ساعت ۲:۴۷ ق.ظ  توسط عمادطیبی
|
|